زبان

انسان، به‌دلیل پیچیدگی‌های ذهنش و به این دلیل که صاحب اندیشه و خرَد است، پدیدهٔ استثنایی و عجیبی اختراع کرد تا بتواند مانند یک ابزار، اما نامرئی، برای برقراری ارتباط و انتقال پیام از آن استفاده کند‌.
این اختراع، که دانشمندانِ علوم مرتبط گفته‌اند با هیچ‌یک از اختراعاتِ دیگرش قابل‌مقایسه نیست، همان «زبان» است؛ چیزی که ما روزانه به‌راحتی از آن استفاده می‌کنیم.

هیچ زبانی برتر از زبان یا زبان‌های دیگر نیست.
این اصلی علمی‌ست. برای مثال، فلان زبانِ اسکیمویی یا بهمان زبانِ قبیله‌ای و باستار زبانِ جوامع متمدن‌تر، از نظر سطح ارتباط به‌نسبتِ نیازهای زندگی، با هم تفاوتی ندارند.

زبان‌ها را می‌توان از دیدگاه‌های گوناگون با هم مقایسه کرد. زبان‌شناسان و متخصصان ادبیات، کارشان مطالعهٔ زبان و جلوه‌های آن از دیدگاه‌های مختلف است.

زبان به‌طور مطلق نقدپذیر نیست؛ زبان را می‌توان توصیف کرد.
البته وجوه و مصداق‌های نمودِ زبان را می‌توان نقد کرد و اشکال هم گرفت. برای مثال، ممکن است من اینجا مطلب یا جمله‌ای را درست، روان، مناسب یا متناسب با مخاطب ننویسم. اما مثلاً اشکالِ کارِ یک فردِ خاص در ارائهٔ مفاهیم و انتقال مطالب، یا میزانِ گویا و شیوا بودنِ مطلبی خاص، هیچ ارتباطی به ماهیتِ یک «زبان» ندارد.

اینجاست که متخصصان می‌گویند فارسی و کُردی و تاجیکی و بلوچی و پشتو و ارمنی و عربی و عبری و تُرکی و انگلیسی و آلمانی و فنلاندی و سایر ۶۰۰۰ زبانِ فعلیِ موجودِ عالم، ازنظر ارزش، در یک جایگاهِ کاملاً برابر می‌ایستند و این به آن یا آن به این برتری ندارد.

ادبیات، که عالی‌ترین نمودِ زبان انسان است، قابل ارزیابی‌ست. ادبیات‌های گوناگون قابل‌مقایسه‌اند. مسلماً ما، به‌فراخورِ دانش و میزان آگاهیمان، غَنای ادبیات فارسی را درک می‌کنیم.
اگر ادبیاتِ مربوط به زبانِ دیگری را هم بشناسیم، می‌توانیم در گسترهٔ شناخت و در حیطهٔ سلیقه‌مان آثاری از آن ادبیات را هم ارزیابی کنیم.
گاهی از طریق ترجمهٔ آثار چنین می‌کنیم.
البته یک انسان، بالقوه می‌تواند زبان‌های مختلفِ هم‌خانواده یا غیرهم‌خانواده را بیاموزد، اما به‌سختی می‌تواند به یک اندازه بر دو ادبیات مسلط شود.

زبانِ انسانی، عجیب‌وغریب و پیچیده است، درست به‌اندازهٔ روانِ انسان.

نویسنده: سید حمید حسنی

× چگونه می‌توانیم به شما کمک کنیم؟